سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به خدا سوگند، آن که دنیا را دوست دارد و باجز ما دوستی می کند، خدا را دوست ندارد . هرکه حقّ ما رابشناسد و ما را دوست بدارد، در حقیقت، خداوند ـ تبارک وتعالی ـ را دوست داشته است . [.امام صادق علیه السلام]

یک قدم تا خدا


غصب خلافت ودلیل شکیبایی امام(ع)

آگاه باشید که ! به خدا سوگند ابابکر جامعه خلافت را بر تن کرددر حالی که می دانست که جایگاه من در حکومت اسلامی چون محور سنگهای آسیاب است.(که بدون آن آسیاب حرکت نمی کند)او می دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است ومرغان دور پرواز اندیشه هابه بلندی ارزش من نتوانند پرواز کرد.پس من ردای خلافت رها کردهو دامن جمع نموده از ان کناره گیری کردم که در این اندیشه ها بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پا خیزم.یا در این محیط خفقان زا وتاریکی که به وجود اوردند.صبر پیشه سازم.که پیران را فرسوده.جوانان را پیرومردان با ایمان راتا قیامت وملاقات پروردگار  اندوهگین نگه می دارد .پس از ارزیابی درست صبر وبردباری را خردمندانه تردیدم.پس صبر کردمدر حالی که گویا خار در چشم واستخوان در گلوی من مانده است وبا دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند!بازی ابابکر با خلافت تا اینکه خلیفه اول به راه خود رفت و خلافت را به خطاب سپرد( سپس امام شعری را از اعشی عنوان کرد )مرا با برادر جابرحیان چه شباهتی است من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم واو راحت و آسوده در خانه بود!!شگفتا! ابابکر که در  حیات خود از مردم می خواست عذرش را بپذیرند.چگونه در هنگام مرگ خلافت راب به عقد دیگری در آورد؟هر دو شتر خلافت سخت دو شیدندواز حاصل آن بهرمند شدند.عمر وماجرای خلافت سرانجام اولی رابه راهی در آوردوبه دست(عمر) سپرد.که مجموعه ای از خشونت.سختگیری.اشتباه وپوزش طلبی بود.زمامدار مانند کسی که بر شتری سرکش سوار است.اگر عنان محکم کشد. پرده های بینی حیوان پاره می شود.واگر آزاد گذارد.در پرتگاه سقوط می کند سوگند به خدا مردم در حکومت دومی.در ناراحتی ورنج مهمی گرفتار آمده بودند.ودچار دوروبیها واعتراضها شدند.ومن در این مدت طولانی محنت زا.وعذاب آور چارهای جز شکیبایی نداشتم. تا آنکه روزگار عمر هم سپری شد.شورا عمر وخلافت عثمان: سپس عمر خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می با شم!!پناه به خدا از این شورا1.در کدام زمان من با اعضاء شورا برابر بودم؟ ناچار بازهم کوتاه آمدم.وبا آنان هماهنگ گردیدم.یکی از آنها با کینهای که از من داشت روی برتافت ودیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد وآن دونفر دیگر که زشت است آوردن نامشان شکوه از خلافت عثمان تا آنکه سومی به خلافت رسید.دو پهلویش از پر خوری باد کرده.همواره بین آشپزخانه ودستشویی سرگردان بود. وخویشاوندان پدری او از بنی امیه بپا خاستند.وهمراه او بیت المال را خوردندو بر باد دادند.چون شتری گرسنه که به جان گیاه بهاری بیافتد.عپمان انقدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد واعمال او مردم را بر انگیخت.و شکم بارگی او نابودش ساخت.

بیعت عمومی مردم باامیر المومنین(ع): فراوانی مردمچون یالهای پر پشت کفتاربود.از هر طرف مرا احاطه کردند.تا آنکه نزدیک بود حسن وحسین(ع) لگدمال گردند.وردای من از دو طرف پاره شدمردم چون گله های انبوه گوسفند مرا در میان گرفتنداما آنگاه که بپا خواستم وحکومت را بدست گرفتم.جمعی پیمان شکستند وگروهی از اطاعت من سر باز زده از دین خارج شدند وبرخی از اطاعت حق سر برتافتند.گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که می فرماید: سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان  سرکشی وفساد در زمین نباشند وآینده از آن پرهیز کاران است)آری!به خدا خوب آن را شنیده وحفظ کرده بودنداما دنیا در دیده آنها زیبا نمود.وزیور آن چشمهایشان را خیره کرد.مسوولیتهایاجتماعی سوگند به خدایی که دانه را شکافتوجان را آفرید.اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود.ویاران حجت را بر من تمام نمی کردند.واگر خداونداز علماء عهد وپیماننگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگرانو گرسنگی مظلومان سکوت نکنند. مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته.رها می نمودموآخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم.آنگاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی گوسفندی بی ارزشتر است(گفتند: در این جا مردی از اهالی عرا ق بلند شد ونامهای به دست امام(ع)داد وامام آن را مطالعه می فرمود.گفته شد مسائلی در آن بود که می بایست جواب می دادوقتی خواندن نامه به پایان رسید.ابن عباس گفت یا امیر المومنین!چه خوب بود سخن را از همان جا که قطع شد آغاز می کردید؟امام(ع)فرمد:هرگز:ای پسر عباس شعله ای از آتش دل بود زبانه کشید وفرو نشست(ابن عباس میگوید.به خداسوگند!بر هیچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام(ع) اینگونه اندوهناک نشدم.که امام نتوانست تا آنجاکه دوست دارد به سخن ادمه دهد)

(نهج البلاغه.خطبه3.معروف به خطبه شقشقیه درد ودل های امام علی(ع)از ماجرای سقفیه وغصب خلافت)



هادی کاظمی ::: دوشنبه 87/8/6::: ساعت 7:56 عصر


ضرورت اطاعت از اهل بیت(ع)

مردم!به اهل بیت پیامبرتان بنگرید.از آن سو که گام بر می دارند بروید.قدم جای قدمشان بگذارید.آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی برند.وبه پستی وهلاکت باز نمی گردانند.اگر سکوت کردنند سکوت کنید. واگر قیام کردنند قیام کنید.از آنها پیشی نگیریدکه گمراه شوید.واز آنان عقب نمانید که نابود میگردید.(گوشه ای از خطبه ??نهج البلاغه)

وصف حضرت مهدی(ع)

زره دانش برتن دارد.وبا تمام آداب.وبا توجه ومعرفتکامل آن را فرا گرفته استحکمت گمشدهءاوست که همواره در جستجوی او می باشد.ونیاز اوست کهدر به دست آوردنش می پرسد.در آن هنگام که اسلام غروب می کندوچونان شتری در راه ماندهدم خود را به حرکت در آورده.گردن به زمین می چسبانداو چنان خواهد شد(دوران غیبت صغری وکبری)او با قیمانده حجت الهیوآخرین جانشین.از جانشینان پیامبران است.(گوشه ای از خطبه???نهج البلاغه)



هادی کاظمی ::: پنج شنبه 87/7/4::: ساعت 3:32 صبح


برنامه ی نهج البلاغه تحت جاوا که قابل نصب بروی بسیاری از گوشی ها می باشد.
این نرم افزار شامل متن کامل و ترجمه کامل نهج البلاغه بهمراه شرح و تفسیر همه قسمتها و قابلیت جستجو در تمامی متون می باشد.

لطفا بعد از دریافت فایل ، آن را از حالت فشرده خارج و سپس بر روی گوشی موبایل خود Install نمایید.

دانلود نهج البلاغه



هادی کاظمی ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 12:53 صبح


ای بندگان خدا!از دشمن خدا پرهیز کنید.مبادا شما را به بیمای خودمبتلا سازد.

وبا ندای خود شما را به حرکت درآورد.وبا لشکر های پیاده وسواره خودبر شما

بتازد!به جانم سوگند!شیطان تیر خطرناکی برای شکار شمابر چله کمان گذارده

.وتا حد توان کشیده.واز نزدیک ترین مکانشما را مورد هدف قرار داده استو خطاب

به خدا گفت((پروردگار!به سبب آن که مرادور کردی.دنیا را در جلوچشم هایشان

جلوه میدهم.وهمه را گمراه خواهم کرد.))

(نهج البلاغه گوشهای از خطبه273)



هادی کاظمی ::: سه شنبه 87/3/14::: ساعت 6:12 عصر


امیدوارم وقتی که در دنیا مصیبتی دیدید بدانید که خدا کمی تاسی به آنها را نصیب شما کرده است به آن پشت نکنید وگریه نکنید.مصیبت چه از اولاد.پدر.مادر.مال وچه از آبرو وچه از هر چیز دیگر.حتی اگر یک خار به پایترفت یاد آنها کن در کربلا همه چیز هست.بچه های کوچک گاهی از شتر می افتادندو وقتی که راه می رفتند خارهای مغیلان به کف پایشان میرفت. یک مورد از این ماجرا که اتفاق افتاده است!اگر خاری در دنیا به پایت رفت. خوب برود!اساسا صحنه کربلا برنامه مومنین از گذشته هاوآینده هاست.وقتی که برنامه را دیدی وحشت نکن زیرا راه خداست.(حاج محمد اسماعیل دولابی افضل الله ) منبع:کتاب طوبای محبت?

هادی کاظمی ::: چهارشنبه 87/2/25::: ساعت 2:44 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :6892
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<